حضرت علی علیهالسلام:
طاعة اللّه سبحانه لا يجوزها الا من بذل الجد و استفرغ الجهد
به طاعت خدای سبحان دست نیابد مگر کسی که تلاش کند و نهایت کوشش خود را به کار گیرد
شرح آقا جمال الدین خوانساری بر غررالحکم ج 7، ص 219
موم در دست چون سنگ
سید محمد حاجی میراحمدی، گوهرتراش خبره و متین شهر قم است. وی در سال 1356 در شهر تهران متولد شد و پرورش یافت. ایشان در اینباره به خاطرهای از پدرشان اشاره میکند: «زمانی که نوجوان بودم پدرم از من میپرسید اهل کجا هستی؟ منم میگفتم اهل تهرون! او هم با نگاه معناداری میگفت: آهان. آن زمان متوجه منظورش نمیشدم. تا اینکه بزرگ شدم و در قم ازدواج کردم و متوجه شدم قمی هستم و الان هجده سال است که ساکن قم هستم». استاد حاجی میراحمدی کار خود را از اواخر دههی هفتاد یعنی در حدود بیستسال پیش شروع کرد. در ورودشان به این رشته برادر بزرگتر نقشی بسزا داشت: «برادر بنده مهندس رسول حاجی میراحمدی که در رشتهی مهندسی معادن تحصیل کردهاند در زمینهی سنگ و تراش سنگ سرآمد هستند. بیست سال پیش یک روز به من گفتند میخواهی سنگتراشی کنی. منم موافقت کردم. یک دستگاه سنگ محک رومیزی خریدیم. من آن زمان گاهی ماکت چوبی هم میساختم. شروع کردم تراشیدن سنگ. طرحی شبیه لاکپشت را تراشیدم. از این مسئله که سنگ برخلاف ظاهر سختش به خود فرم میگرفت خوشم آمد و کار را با برادرم ادامه دادیم». یک اتفاق ساده، یعنی تراشیدن آن لاکپشت، نقطهی شروعی شد برای فعالیتهای حرفهای یکی از بهترین اساتید گوهرتراشی.
در جستوجوی دانش
استاد حاجی میراحمدی دستیابی به دانش سنگتراشی را یکی از سختترین مراحل کاری خود میداند: «من نیازمند دانش بودم که راهنمای من در مسیر سنگتراشی باشد. من هیچ چیزی نمیدانستم و متأسفانه در ایران جایی این آموزش داده نمیشد. گوهرتراشان مشهد به افراد غریبه اطلاعات نمیدانند. من هشت سال به مشهد رفتم ولی یکبار نتوانستم وارد کارگاه کسی بشوم. مدام با این گزاره روبرو میشدم که حرفهی ما حرفهای خانوادگی است. من هیچگاه معنای این جمله را درک نکردم. برای آموزش به کشورهای مختلفی سفر کردم. به مالزی، سوریه، لبنان و تایلند سفر کردم تا درنهایت در سال 2004 در تایلند با استادکاری روبرو شدم که طی دو ساعت مطالبی را به من گفت که در هیچجای عالم نشنیده بودم. اطلاعاتی که جمعآوری کردم به اضافه مطالبی که پیش از آن بامطالعه و جستوجوهای اینترنتی یافته بودم مکمل کار حرفهای من شدند. اگر در ایران آموزش میدیدم میتوانستم بهسرعت پیشرفت کنم ولی مجبور شدم بخش زیادی از کار را به صورت آزمونوخطا یاد بگیرم». همین مشکلات آموزشی در ابتدای کار باعث شد استاد حاجی میراحمدی پس از یادگیری گوهرتراشی آموزش این دانش را در دستور کار خود قرار دهد تا علاقمندان به این رشته مانند گذشته متحمل زحمات بسیاری نشوند: «من در مرکز فنیوحرفهای حضرت معصومه چهار دوره در واحد خواهران و برادران دورهی آموزشی داشتهام. در حدود بیست نفر را هم به صورت خصوصی در کارگاه آموزش دادهام. تمام مربیانی که امروز در فنیوحرفهای مشغول تدریس هستند کارآموز من بودهاند. حتی مربیانی که در قزوین، کرمان و اهواز مشغول تدریس هستند پیش من آموزش دیدند»؛ اما خود ایشان نیز هیچگاه از آموزش دیدن و یادگرفتن دست برنداشته است و به ما میگوید که اخیراً هم در حال یادگیری جواهرسازی با کامپیوتر است.
فرازها و فرودها
ایشان برای ما از سختیهای زندگی میگویند و اینکه چطور همواره استعدادهای ایشان و آرزوهایشان در تقابل با شرایط محیطی بوده است: «در ابتدای کار آرزوهای بسیاری داشتم و البته به همهی آنها رسیدم اما شرایط محیطی و مدیریتهای نادرست عدهای آنها را بر باد داد. اخوی بنده در میدان کهنه کارگاهی داشتند. پیشنهاد دادن مشغول به کار بشویم. اهداف متنوعی داشتیم. معدندار شده بودیم. سنگ میتراشیدیم. ماشینآلات گوهرتراشی تولید میکردیم و در پاساژ کویتیها فروشگاهی برای عرضهی محصولات داشتیم. در مسیر درستی قرار داشتیم؛ اما در پس فرازهایمان فرودی بود. متأسفانه ازیکطرف معدن را از ما گرفتند و از طرف دیگر واردات بیرویه، بازار ما را نابود کرد. وقتی سنگهای زیبا اما تقلبی و ارزانقیمت از چین وارد میشود کمتر کسی دنبال سنگ طبیعی میآید. مجبور شدیم کارگاه را تعطیل کنیم و نیروهایمان را اخراج کنیم. مدتی کارمان محدود به فروشگاه شده بود که آنهم به دلیل شرایط بازار تعطیل کردیم؛ اما باید ادامه میدادیم. نمیتوانستیم متوقف شویم. من و برادرم تصمیم گرفتیم کارگاهمان را از هم جدا کنیم و الان در حدود 5 سال است که به صورت مستقل کار میکنم».
هنرمند خلاق
استاد حاجی میراحمدی و برادرشان هنرمندان خلاقی هستند که مشابه آنها بسیار کم پیدا میشود. یکی از عرصههای خلاقیت ایشان تولید ابزار و ماشینآلات مرتبط با تراش سنگهای قیمتی و نیمه قیمتی است: «زمانی که ما در زمینهی ماشینآلات وارد کار شدیم عکسی داشتیم از ارّهای ایتالیایی که در هر ساعت 8 سانتیمتر میبرید. 10 سال بعد ما ارّهای را ساختیم که در دقیقه 80 سانتیمتر میبرید. ما این ارّه را در نمایشگاه اکسپو مشهد نمایش دادیم. به سرعت کار ما را کپی کردند و فروختند و زحمات ما به هدر رفت. همان تجربه باعث شد در نمایش کارهایمان محتاطتر شدیم. ما در کار تولید ماشینآلات 300 الی 400 میلیون تومان سرمایهگذاری کردیم. ما دستگاههای متنوعی تولید میکردیم. دستگاه تاملت، فَسِت، داملهتراشی، برش و دریل تولید میکردیم. در دههی هشتاد 10 مرکز فنی و حرفهای را در ایران تجهیز کردیم. دو مرکز در قزوین، یک مورد در استان البرز، چهار مرکز در استان قم، دو مرکز در استان کرمان و یک مورد هم در استان خوزستان. ما در قم مراکز نبوت، حضرت معصومه، گنبد سبز و زندان لنگرود را تجهیز کردیم. مرکز حضرت معصومه بعد از 14 سال هنوز با دستگاههای ما کار میکند. ولی متأسفانه هشت سال است که مجبور شدهایم آن کار را رها کنیم. تولید نیازمند حمایت است. مشتری عمدهی ما دولت بود. بدون حمایت دولت نمیشد چنین کاری را ادامه داد. وقتی دولت خریدش را قطع کرد تولیدات ما هم کاهش یافت. من الان سالانه 10 الی 15 دستگاه سبک تولید میکنم آن هم برای شاگردان خودم. ما در کار خود به جایی رسیده بودیم که سرعتش ده برابر کارهای ایتالیایی بود ولی متوقف شدن کار ما عقبافتادگی ایجاد کرد و کارهای امروز آنها دیگر قابل مقایسه با وضعیت ما نیست». اگر از پس هر فرازی، فرودی هست پس از هر فرودی باید منتظر اوج گرفتنی بود. با توجه به پتانسیلهای موجود اگر حمایتهای لازم صورت بگیرد اساتیدی چون استاد محمد حاجی میراحمدی میتوانند خلاقیت خود را باری دیگر در جهت رونق تولید ملی به کار گیرند.
پتانسیلها و چالشهای گوهرتراشی در قم
«بنده و دو تن از شاگردانم در استان قم به صورت کاملاً دستی برش فَسِتی میزنیم که در جهان بینظیر است. تایلندیها نمیتوانند آن را تولید کنند. آنها الان بیشتر کار دستگاهی تولید میکنند. کاری که ما میتوانیم تولید کنیم از کار تایلندیها بسیار بهتر است اما بازار امروز چالشهای فراوانی برای ما دارد. بازار بیثبات است. ما سفارش دریافت میکنیم با قیمتهای امروز ولی فردا قیمتها چیز دیگری است. در این میان سازنده متضرر میشود و اگر نخواهد ضرر کند باید بدقولی کند و سفارش را لغو کند. قیمت مواد اولیه و ابزارآلات فوقالعاده افزایش پیدا کرده است. این بیثباتیها مانع توسعهی زیورآلات سنتی میشوند. بدون ثبات راهکارهای جزیی شکست میخورند. ثبات شرط اول است. شما اگر در زمان بیثباتی به تأسیس تعاونی هم اقدام کنید درنهایت شکست خواهد خورد. در زمان ثبات است که میتوانیم یک تعاونی قدرتمند و سالم داشته باشیم». این چالشها در سطح صادرات نیز وجود دارند. مشکلات گمرکی از دیگر مسائلی است که استاد میراحمدی به عنوان چالش زیورآلات سنتی استان قم مطرح میکند؛ اما شرایط بازار برای جوانانی هم که میخواهند وارد حرفهی گوهرتراشی شوند شرایط ویژهای است. ایشان توصیه میکنند: «باید با سنجیدن سختیها وارد این کار شد. بههرحال کسی که کاسب است مخارج خود را درمیآورد ولی باید بدانند که اکنون شرایط ویژهای در بازار حاکم است. ایستادگی، زمان و سرمایهی اولیه نیاز است».
جهان گوهرها
استاد میراحمدی علاقهی خاصی به گوهرها دارد و این شوق را میتوان از دقت و صحبتهایشان مشاهده کرد. کسی که پای صحبتهای ایشان بنشیند ناخودآگاه وارد جهان سنگها میشود: «سنگها دنیای دیگری دارند. تشخیص آنها از یکدیگر بسیار دشوار است. روزی از یکی از دوستان پرسیدم عقیق یمن را از غیر یمن چطور تشخیص میدهید؟ گفت تنها چشم میتواند تشخیص بدهد. بعد از دهسال حرفش را متوجه شدم. هیچ مبنایی وجود ندارد. تنها تجربه مبنای تشخیص است. امروز در بازار من میبینم که بسیاری از سنگها را به جای یکدیگر میفروشند. گارنت را به نام یاقوت برمهای میفروشند درحالیکه اصلاً یاقوت نیست. دیدهام توپاز آسمانی را به جای آکوامارین میفروشند زیرا آکوامارین سنگ گرانقیمتی است. بدتر از آن حتی شیشه را به نام سنگ طبیعی به افراد میفروشند. با قیمتهای چندمیلیونی. دستگاههای تشخیص سنگبر اساس پالس الکتریکی عمل میکنند. بهراحتی فریب میخورند دستگاهها. چینیها هم استاد تقلب هستند در این زمینه. شیشه را رنگ میکنند و به جای یاقوت کبود به بازار میآورند و بعد از یک هفته سنگ در دست مشتری تغییر رنگ میدهد و سفید میشود. حتی خود من نیز ممکن است فریب بخورم».
بهترین خاطرات
«وقتی شما دستگاهی میسازید که بسیار بهتر از دستگاههایی است که در جهان تولید میشود بهترین خاطرات شما شکل میگیرد. وقتی یک حلقهی عقیق را ساختم یا وقتیکه با دست و بدون دستگاه، سنگی را تراشیدم با 110 قاعده تراش در یک سیستم فَسِت در پوست خودم نمیگنجیدم». لحظهی آفرینش همواره بهترین خاطرهی یک هنرمند است.